نخونی از دستش دادی.
یک بحث جالب در دانشگاه
دختره یکهو وسط صحبتهاش بایکی جوش آورد و دم پله های سلف دانشگاه میخواست مقنعش رو در بیاره!هی داد میزد وحرف میزد!!!
گوش کردم بین حرفاش اینارو فهمیدم : من آزادی مطلق میخوام !
دوست دارم هر کاری که دلم خواست بکنم! هرجوری دلم خواست زندگی کنم ! هر رنگی دلم خواست! هر مدل لباسی دلم خواست! اصلا دلم میخواد همینجا مقنعم رو در بیارم!
(یهویی در آورد!)دوست دارم همینجا هر کاری دلم خواست بکنم!بسه دیگه!چرا نمیذارین آزاد باشم؟؟
برای خواندن متن کامل به ادامه ی مطلب بروید لطفا.
برچسبها:
برچسبها:
برگرفته از وبلاگ پر محتوای مجمع رهپویان علوی
برچسبها:
وبلاگ فوق العاده ی همسفر
برچسبها:
برچسبها:
یک مرد انگلیسی از عالمی پرسید : چرا در اسلام دست دادن زن با مرد نامحرم حرام است؟
عالم گفت : آیا تو می توانی با ملکه ی الیزابت دست بدهی؟
مرد انگلیسی گفت : البته که نه .فقط چند نفر محدود است که می توانند با ملکه دست دهند.
عالم گفت : زن های ما ملکه ها هستند.و ملکه ها با مردان بیگانه دست نمی دهند.
مرد انگلیسی سوال کرد : چرا زن های شما موها و بدن خود را می پوشانند؟؟یا حجاب را رعایت می کنند؟؟
همان عالم تبسمی کرد و دو عدد شکلات را گرفت . یکی را باز کرد و دیگری را همان طوری بسته باقی گذاشت.بعدا هر دوی آن ها را به زمین خاک آلود انداخت و به مرد انگلیسی گفت : اگر من بگویم یکی از آن ها را بردار ، کدام یک را انتخاب می کنی؟
مرد انگلیسی گفت : همان شکلات را که پوشش دارد.
عالم گفت : به این دلیل است که زن های ما حجاب را رعایت می کنند.
اون عالم ، امام موسی صدر بود.
شادی روح ایشان صلوات.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم اجمعین
برچسبها:
یه حدیث هست با این مضمون که میگه : بهای شما جز بهشت نیست.خود را به کمتر از آن نفروشید.
حالا وقتی که خواهرم شما با حجاب بد از خونت میای بیرون و عطر بزنی اولا گناه زنا پات نوشته میشه.
دوما داری به هرکس و ناکسی اجازه میدی که تو را ببینه و بویت را استشمام کنه.
یعنی دیدم یه پیرمرد از بیش از من جوون زل میزنه به دختر مردم.
خواهرم وقتی این طوری میای بیرون برای تو یه بچه ی 7-8 ساله با یه پیرمرد 70-80ساله با یه جوون 17-18 ساله هیچ فرقی نداره.
دکتر و مهندس و رفتگر هیچ فرقی نداره.
برگه ی فروشی زدی پشت خودت که :
بهشتم را میفروشم.هزینش یه نگاهه.همین و بس.
برچسبها:
......بوی زنانگیت را به دست باد نسپار ، مردهای شهر به باد می دهند مردانگیشان را......
برچسبها:
وقتــی میپرســند : نمـی پـزیــد در ایــن || گــرما || ؟!
یــک لبخـــند بــزن و بــگو :
● ● ● ســرگرم عشــقبــازی که باشــی
در اشــتیاق خاکــستر شدن ،
این گرما کـ ه || شــوخی کوچــکی || بیش نیـــست! ● ● ●
و بعــد دقیــق شو در چــهرشان ، تا خـوب بـبینـی کـ ه چــطور میشود با یک || چــادر ||
، تمــام ِ معـــادلات عقلانــیشـان را در لحـــظهای بر هــم زد
رسول خدا(ص) از حضرت جبرئیل(ع) سوال نمود که آیا فرشتگان خنده و گریه دارند؟ جبرئیل فرمود: بله. (یکی از آنجاهایی که فرشتگان میخندند) زمانی است که زن بیحجابی و بدحجابی میمیرد، و بستگان او را در قبر میگذارند و روی آن زن را با خشت و خاک میپوشانند تا بدنش دیده نشود. فرشتگان میخندند و میگویند: تا وقتی که جوان بود و با دیدنش هر کسی را تحریک میکرد و به گناه میانداخت(پدر و برادر و شوهرش و...از خود غیرت نشان ندادند) و او را نپوشاندند، ولی اکنون که مرده و همه از دیدنش نفرت دارند او را میپوشانند.
منبع : مواعظ العددیه : ص 90 ، فوائد الرضویه : ص 563 عکس نوشت : نوعی از مدل امر به معروف و نهی از منکر
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم: . مردی که در برابر دیدگانش و با رضایت و اجازه او، زنش آرایش کند و از خانه بیرون رود و در معرض دید همگان قرار گیرد به هر قدمی که آن زن برمی دارد خانه ای از آتش برای شوهرش بنا می شود.
تو یک فرشته ای! در روزگاری که : زن را بـه "تن" می شناسند غیرت را "بددلی" می نامند و باحجاب را " اُمل" می دانند ، تو همچنـان "فرشته" بمان
شهیـد مطهـری (ره) : اگر بی حجابی تمدن است پس حیوانها در اوج تمدن هستند،چرا که از همه عریانترند .
دختراني را مي شناسم كه صورتي مي پوشند!
لاك قرمز مي زنند!
ناز مي كنند! عروسك دارند!
لوس مي شوند گــآهي
و لبخنـــد مي زنند
اينهايي كه مي شناسم دخترند!!
ولي به دخترانه هايشان چوب حراج نزدند!
ياد گرفته اند "همه" لايق دخترانه ها نيستند!(1)
اينهــآ هم دختـرند با چاشني چــآدر و نمك حيــا... (2)
هنوز هم "بانمـك ها" پرطرفـــــــــــدارترند...
1.رسول اكرم (ص):بهترين زنانتان، آن زن بسيار مهربان و پاكدامن است كه براى شوهرش خودآرايى مى كند و از غير او خود را محفوظ نگه مى دارد{كافى، ج5، ص324، ح1}
2.رسول اكرم (ص):حيا خوب است ولى براى زنان خوب تر است{نهج الفصاحه، ح 2006}
برگرفته از وبلاگ خوب مهاجر 3353
برچسبها:
یکی از مشاورین و جاسوسان کاخ سفید در گزارش خود نوشته است:
**چادر مشکی زن ایرانی را به چادر توری و گلدار تبدیل کنیم.
**چادر توری زنان مسلمان را به مانتو تبدیل کنیم.
**مانتو های بلند را به مانتو های رنگین ، تنگ و خیلی کوتاه.
**و اکنون از حجاب یک زن مسلمان فقط یک روسری مانده است.(خودم:که آن هم تا وسط سر است و از پشت و جلو موهایشان پیداست.)
**آنان از این که با نامحرمان ارتباط داشته باشند شرمنده نیستند.
لطفا دنباله ی متن را در ادامه ی مطلب مشاهده کنید.
برچسبها:
دقیقا مثل غذا خوردن تو ظرف کثیفه.
مثله اینه که بهترین غذای دنیا را تو یه ظرف کثیف و آلوده بریزی و بخوری و بگی دلم پاکه یا غذاش خوبه.
این کار عقلانیه؟؟؟؟
برچسبها:
برچسبها:
یه چیزی که خیلی دلمو میسوزونه اینه که بعضی از ماهاحتی بلد نیستیم برا یکی دو ساعت حرمت یه سری چیزارو نگه داریم
مثلا در ماه مبارک رمضان نمیتونیم برا چندساعتی که تو خیابون هستیم خودمونو کنترل کنیم و چیزی نخوریم.و نتیجش چیه؟همین که میبینیم چقدر در خیابان ها و اماکن عمومی روزه خواری فراوان شده و نه نیروی انتظامی ای در کار است نه نهی از منکری.
یه مورد دیگرهم اینه که وقتی میریم حرم و زیارتگاه ها شاهد اینیم که بسیاری از خانم ها حجاب مناسبی ندارند.یعنی اصلا انگشت شمارند کسایی که حجابشون کامل باشه.
جالبیش اینه که نه خادمای حرم چیزی میگند نه مردم.(البته مردم گناهی ندارند چون آبرویشان در خطر است و در این صورت این کار واجب نیست.البته آبروی مردان در این زمینه در خطر است نه خانم ها.خانم ها در این قضیه باید هرکجا هست تذکر دهند چون به هر حال هردو خانمند.)
چرا که اگر من برم بگم خانوم حجابتون یا از خودش فحش میخورم یا از مردم که آقا پسر خجالت بکش.مگه خودت خواهر نداری؟حداقل از صاحب این حرم خجالت بکش.تو حرم هم جای این کاراس؟ و از این حرفا ولی هیچ کس به آن خانم نمیگه خواهرم حداقل تو این مدت زیارت حجاب کاملی داشته باشید.
به خدا روح امر به معروف و نهی از منکر در کشور ما مرده.
اگه نمرده بود اسم ستادها نبود ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر
اگه نمرده بود رهبر معظم انقلاب و تمام روحانیون این همه تاکید و سفارش روی این قضیه نمیکردند.
اگه نمرده بود بابت یک تذکر لسانی یک شهید نمیدادیم.(شادی روح شهید امر به معروف و نهی از منکر شهید علی خلیلی صلوات)
امر به معروف خیلی اهمیت داره.
برای خواندن متن کامل به ادامه ی مطلب مراجعه کنید.
برچسبها:
رسول خدا (ص) از حضرت جبرئیل (ع) سوال نمود که آیا فرشتگان
خنده و گریه دارند؟
جبرئیل فرمود: بله
یکی ازآنجاهایی که فرشتگان میخندند زمانی است که زن بیحجاب وبدحجابی میمیرد،
و بستگان او را در قبر میگذارند و روی آن زن را با خشت و خاک میپوشانند
تا بدنش دیده نشود ، فرشتگان میخندند و میگویند:
تا وقتی که جوان بود و با بدنش هر کسی را تحریک میکرد و به گناه میانداخت
(پدر و برادر و شوهرش و...از خود غیرت نشان ندادند) و او را نپوشاندند
ولی اکنون که مرده و همه از دیدنش نفرت دارند او را میپوشانند
حدپوشش دربرابرمحرم:
نمایان ساختن تمام بدن برای زوج رواست و سر و گردن را می توان در برابر
پسر و برادر آشکار کرد.
اما در برابر نامحرم باید از چهار پوشش استفاده کرد:
پیراهن (درع)، روسری (خمار)، و چادر (ازار).
پوششی وسیع تر از روسری که بر روی سینه می افتد (جلباب)
(مجمع البحرین)
منبع:کانون توحید چهاربرج
برچسبها:
برچسبها:
این یه جور غیرته.تازه این یه بچه ی 4 ساله بود.
جور دیگش اینیه که تو خیابونای شهر و کشور میبینید چقدر خانم های ما با حجاب کاملا ناقص میاند توی خیابون و مردامونم انگار نه انگار که بابا زن تو مال تو است نه مال همه.
نباید آرایش خانمتو جز تو کسی ببینه.
هر دو غیرت دارند ولی این کجا و آن کجا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!
وگرنه خدا که الکی نمیگه ایم کارو بکنید این کارو نکنید.
آهای آقای باغیرت شما می پسندی چشم های هیز دنبال خانمت باشه؟
می پسندی یه وقت کسی عاشق خانمت بشه و بعد خانمت به تو خیانت کنه خدای نکرده و با اون بابا رابطه داشته باشه؟؟؟؟؟
قطعا راضی نیسی ولی با این پوشش خانمت شاید این اتفاق بیفته.
پس مراقب باش خامنت را باچه پوششی به خیابونا میاری.
ان شاالله در آینده از این قصه های تلخ واقعی از زبان یک مشاور خانواده و روانشناس در وبلاگ میگذاریم.
التماس دعا
برچسبها:
برچسبها:
روبروی یه شرکت اتوبوسرانی نشسته بودیم ... کنارمون دو تا خانم نشسته بودند که اصلا حجاب براشون بی معنی بود،یعنی از ظاهرشون مشخص بود... یه جورایی صورتشون نقاشی شده بود. هممون رو صندلی نشسته بودیم... هرکسی رد میشد نگاهشون میکرد.....از زن گرفته تا مرد.....از بچه کوچیک گرفته تا پیرمرد دم مرگ. من که یک هم جنس بودم خیلی نگاهمو جذب کرد چه برسه به یک جنس مخالف ..... خلاصه خیلی نادر بود مردی رد بشه و نگاه نکنه و براش مهم نباشه،در واقع اون یه مرد واقعی بود .
دو تا بودند ، یه مادر و دختر که انقد نگاه هارو به سمت خودشون کشیده بودند.....خودشون هم راضی نبودند!! خیلی برام جالب بود ...... یه مردی ک بغل اتوبوسرانی مغازه داشت صندلی خودشو گذاشت رو به روی این مادر و دختر و نشست و نگاه میکرد ..... حتی خیلی از موتوریها کشیده شده بودند طرفشون و هی رد می شدند و نگاه می کردند ....
این نگاه ....نگاه خوبی نبود ...نگاه شیطانی بود
دختره شاکی شد...بلند شد و برگشت و سرش رو برگردوند به سمت خیابون،اخماشم رفته بود توهم! مادره هم میگفت :پسره خجالت نمیکشه ... هم سن مادرشم .... و از این جور حرفا!
تو دلم خبرایی بود .... از یه طرف خوشحال بودم که هیچ نگاه بدی به سمت من کشیده نشده و آزادم.... میخندیدم و به راحتی صحبت میکردم ،حتی تو پیاده رو قدم میزدم ولی هیچ نگاه بدی به سمت من نبود و..... از طرف دیگه نقشه هایی در سرم داشتم که نشد که عملی بشه !!
تو اتوبوس هم این مادر و دختر جلومون نشسته بودند و باز هم نگاه پشت نگاه....
خلاصه این داستان رو براتون گفتم تا بگم کسایی که میگن حجاب محدودیته و ما میخوایم آزاد باشیم سخت در اشتباهن و دارن خودشون رو گول میزنن.....حجاب مصونیت در برابر نگاه بد جنس مخالفه.... حواستون باشه که همین آرایش هاست که باعث میشه در محیط خانواده مقایسه بوجود بیاد و باعث جدایی خیلی ها از هم میشه. پس مراقب کارهامون باشیم .
منبع : montazeranezohour313.loxblog.com
پس بی حجابی یا بد حجابی آزادی که که نیس هیچ ، اسارت است .اسیر شدن در دست انسان های شهوت ران.
حال تصمیم با خودتون.
آیا واقعا میخواید آزاد باشید ( با حجاب ) یا اسیر ( بد حجاب ) ؟
برچسبها:
گفت:اگه گفتی چی شد من بعد از این همه مدت چادر سر کردم؟
گفتم:چه میدونم.لابد این طوری خوش تیپ تری!
گفت:نچ
گفتم:خب لابد فهمیدی این طوری حجابت کامل تره!
گفت:نچ
گفتم:ای بابا!خب لابد عاشق یکی شدی ، اون گفته اگه چادر سر کنی بیشتر دوستت دارم!
گفت:نزدیک شدی!
گفتم:آهان!!دیدی گفتم همه ی قصه ها به ازدواج ختم می شوند؟دیدی؟
گفت:برو بابا دور شدی بازم.
گفتم|:خب خودت بگو اصلا
گفت:یه جایی شنیدم چادر، لباس "زهرا" ست.خواستم کمی شبیه "زهرا"باشم.
ان شالله روزی برسد که زنان ما دوست داشته باشند شبیه زهرا باشند در حجاب و عفاف
و مردان ما شبیه حضرت ابالفضل در غیرت و مردونگی
برچسبها:
خانوووووووم....شــماره بدم؟؟؟؟؟؟
خانوم خوشــــــگله برسونمت؟؟؟؟؟؟؟
خوشــــگله چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟؟؟؟
اینها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!
بیچــاره اصـلا" اهل این حرفـــــها نبود...این قضیه به شدت آزارش می داد
تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود و
به محـــل زندگیش بازگردد.
روزی به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت...
شـاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی....!
دخترک وارد حیاط امامزاده شد...خسته... انگار فقط آمده بود گریه کند...
دردش گفتنی نبود....!!!!
رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد...وارد حرم شدو کنار ضریح
نشست.زیر لب چیزی می گفت انگار!!! خدایا کمکم کن...
چند ساعت بعد،دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد...
خانوم!خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان زیارت کنن!!!
دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود را
به خوابگاه برساند...به سرعت از آنجا خارج شد...وارد شــــهر شد...
امــــا...اما انگار چیزی شده بود...دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..!
انگار محترم شده بود... نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی کرد!
احساس امنیت کرد...با خود گفت:مگه میشه انقد زود دعام مستجاب
شده باشه!!!! فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! اما اینطور نبود!
یک لحظه به خود آمد...
دید چـــادر امامــزاده را سر جایش نگذاشته...!
برچسبها:
دوستان عزیز سلام
هم اکنون میخوام دو کلوم حرف خودمو راجع به عوارض بد حجابی بنویسم.و از شما دوستان عزیز تقاضا دارم تا اگر با این مطلب مخالفید حتما نظر دهید یا با ما در ارتباط باشید.
به نظر من تمام مشکلات و مفاسد جنسی در خانه ای جمع شده اند که کلید این خانه بد حجابی و بی حجابی است.(+نگاه حرام که دنباله ی بد حجابی است.)
چون زمانیکه دختران و زنان با حجاب ناقص وارد جامعه میشوند و نگاه مردان به آنها می افتد بدلیل غریضه ی جنسی به آنها چشم میدوزند.
البته این مشکل (چشم چرانی ) بیشتر مربوط به جوانان و نوجوانان است چرا که زیر فشار غریضه ی جنسی هستند . چرا؟چون شرایط ازدواج برای رهایی از مشکل وجود ندارد.
همانطور که یکی از معصومین حدیثی با این مضمون می فرمایند : زمانیکه نگاهتان به خانمی افتاد سراغ همسرتان بروید زیرا چیزی نیست که در آن زن باشد و همسرتان آنرا نداشته باشد.
حال این جوان که کمپانی شهوت است و راهی برای تخلیه ی شهوتش ندارد زمانی که یک دختر جوان را می بیند ازش خوشش میاد ، سپس شماره ، تماس ، پیام ، دیدار ، دست دادن و.... و در نهایت عمل ز......ن......ا......
این قسمتی از عوارض بی بند و باری است و این عمل دو نفر را بدبخت می کند.
حال اگر جوانی پاکدامن تر باشد و به هر دلیلی قصد نداشته باشد که باب دوستی باجنس مخالف را باز کند ، از پایین تا بالای بدن آن دختر را ، برامدگی های بدنش را ، آرایش صورت را و خلاصه همه جای بدن آن دختر را سانت به سانت نگاه میکند تا تصویر آن دختر در ذهنش ثبت شود سپس در خلوت و دور از چشم دیگران(خلوت شیطانی) دست به عمل خود ارضایی یا استمنا می زند که به آن مرگ تدریجی نیز می گویند.
برای خواندن کامل این پست ، به ادامه ی مطلب مراجعه کنید.
برچسبها:
یکی از قضات دادگستری نقل میکند:
در یوسف آباد تهران، خانوادهای بود که مرد خانواده، کارمند اداره بود، و همسرش رعایت حجاب و شئون اسلامی را نمیکرد. روزی طبق معمول، مرد به اداره میرود و زن نیز پس از دادن صبحانة بچهها به قصد خرید گوشت، از خانه بیرون میرود.
پس از گذشت چند ساعت، بچهها از بازی خسته شده و شروع به گریه میکنند و تا آمدن مرد به خانه، ناآرامی بچهها طول میکشد. مرد خانه، سراغ همسر خود را از بچهها میگیرد و بچهها میگویند که مادر برای خرید گوشت از خانه بیرون رفته و هنوز برنگشته، مرد سراغ قصاب محله میرود و پرس و جو میکند؛ ولی قصاب اظهار بیاطلاعی میکند.
آن مرد پس از تلفن به اقوام و آشنایان سراغ پاسگاه نیروی انتظامی میرود و جریان را تعریف میکند. مأموران پس از تحقیقات اولیه، سراغ قصاب رفته و از وی پرسش میکنند اما قصاب با قاطعیت تمام، اظهار بیاطلاعی کرد.
مأمورین به تفحص در مغازه پرداختند. سپس به زیرزمین که گوسفندان را پس از ذبح به آن جا میبردند، رفتند.
هنگام خارج شدن، مأمورین مقداری مو مییابند که موها، موی گوسفند نیست و قصاب برای بازجویی بیشتر به پاسگاه بردند.
سرانجام با پیگیریهای دقیق، قصاب به جنایت خود اعتراف کرد که:
این زن، همسایة ما بود ولی رعایت پاکدامنی را نمیکرد و سر و سینه خود را نمیپوشاند. و از جمال خوبی هم برخوردار بود. آن روز که به مغازه آمد به گونهای به خودش رسیده بود که نفس اماره مرا به وادار کرد کامی از آن زن بگیرم. او را برای دیدن گوشت بهتر به داخل مغازه دعوت کردم و به او گفتم گوشت خوب و مورد پسند شما، پشت یخچال است. وقتی پشت یخچال رفت او را به زیرزمین کشاندم و با کاردی که در دست داشتم او را تهدید کردم و از او خواستم تن به زنا بدهد، بیچاره میلرزید، اما چارهای نداشت.
در پایان که از او کامی گرفتم. افکار شیطانی مرا واداشت برای آن که کسی از ماجرا باخبر نشود، او را بکشم اما باز افکار شیطانی مرا رها نکرد و گوشت زن را جدا کرده، همراه گوشت گوسفندان چرخ کردم و فروختم و استخوانها را نیز در فلان منطقه خاک کردم.
این داستان از بدحجابی زن سرچشمه گرفت. شاید هیچگاه آن زن فکر نمیکرد که بدحجابی میتواند پایانی چنین تلخ و پرگناه داشته باشد و به تجاوز، قتل، یتیم شدن فرزندان و سرگردانی همسرش بینجامد و نیز چنین عواقبی برای قابل خود در پی داشته باشد.
ممکن است که زن بی حجاب یا بد حجاب به سرگذشت این زن مبتلا نشود و در چرخ گوشت له...
ولی حتما به سرگذشت آن دختری که مثل سیب گاز زده شده بود(از مطالب قبلی در وبلاگ)مبتلا میشود و با آبروی خود و خانواده اش بازی میکند.
چرا فقط با یک کار گناه هم آبروی خود را بریزیم هم با آینده ی خود بازی کنیم و هم بکارت خود را از دست بدهیم؟
آیا این ارزش زن مسلمان است؟
این است آن کرامت انسانی که در قرآن آمده؟؟
برچسبها:
مادرم زمانی که خبر شهادتم را شنیدی گریه نکن...
زمان تشییع و تدفینم گریه نکن...
زمان خواندن وصیت نامه ام گریه نکن...
فقط زمانی گریه کن که مردان ما غیرت را فراموش می کنند و زنان ما عفت را...
وقتی جامعه ی ما را بی غیرتی و بی حجابی گرفت ، مادرم گریه کن که اسلام در خطر است.
«شهید زقاقی»
به نظر شما جمله ی آخر شهید تا چه اندازه به وقوع پیوسته و تا چه اندازه درست است؟؟؟
برچسبها:
این تصاویر نشون میده که این دوستان عزیز هم دل پاکی دارند و هم اعتقاد قوی وگرنه در شب قدر در مساجد حضور نداشتند.
فقط یه اشکالی دارند و اون اینکه در انتخاب ظاهر دقت کافی نکردند یا اینکه به یک سری احکام حجاب را نمی دانستند یا ناآگاهانه از یک سری مدهای غربی پیروی کردند.
ان شاالله خدا به حق همین شب های عزیز عشق به حجاب را در دل این دوستان بیندازد.
بقیه هم بدانند حق توهین ، سرزنش کردن و .... این گونه دوستان را ندارند.
اگر کسی به انها توهین کند مطمئن باشد چوبش را میخورد چون یک بنده را که آمده بود پیش خدا را از در خانه ی خدا راند.
دوستان عزیز لطفا در این شب ها برای همدیگر دعا کنید.برای فرج ، شفای مریض ها ، پیروزی فلسطین و ... دعا کنید.
التماس دعا ی فراوان
برچسبها:
برچسبها:
به نظرتون متن توی این تصویر درسته یا نه؟ چرا؟؟؟؟؟؟؟؟
برچسبها:
آقا اجازه هست به خانمتان نگاه کنم؟؟؟
جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی مودبانه گفت:ببخشید آقا! من میتونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟
مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود،مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی ،طوری که رگ گردنش بیرون زده بود ،او را به دیوار کوفت و فریاد زد :مردیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری ... خجالت نمیکشی؟
جوان اما خیلی آروم ،بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی شود و واکنشی نشان دهد .همان طور مؤدبانه و متین ادامه داد.
خیلی عذر میخوام، فکر نمی کردم این همه عصبی و غیرتی شین، دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه می کنن ولذت می برن ،من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم... حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم.
مرد خشکش زد...همان طور که یقه جوان را گرفته بود،آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را براندازد کرد...
برچسبها:
بسم الله
چند روز پیش (اواخر خرداد 1393) در پیادهروی یکی از خیابانهای قم بودم که دیدم یک مانکن با لباس عروس جلوی یک مغازه قرار داشت. بالاتنهی مانکن پوشش نامناسبی داشت و نیمهلخت بود. مغازه به صورت زیرزمین بود و برای جلب توجه مشتریان، آن مانکن را در پیادهرو جلوی در زیرزمین قرار داده بودند.
درِ زیرزمین زنگ نداشت. نگاه کردم دیدم روی پارچهای نوشته بود: «ورود آقایان ممنوع!». ناچار چند بار در زدم تا اینکه خانمی بیرون آمد. گفتم: خواهرم، این مانکن منظرهی جالبی نداره، به آقایون باغیرت برمیخوره!
گفت: بله حق با شما است. چشم، درستش میکنیم.
از او تشکر کردم و رفتم.
تا اینکه امروز دوباره از همانجا رد شدم دیدم که با پارچهی سفیدی بالاتنهی مانکن را پوشاندهاند. خوشحال شدم و در دلم خدا را شکر و آنها را تحسین کردم. عکسی از مانکن گرفتم و تصمیم گرفتم ماجرا را در خاطراتم ثبت کنم.
چه خوب است که همهی ما مسلمانان دربارهی کارهای خوب و بدمان به یکدیگر تذکر بدهیم و هرگز نگوییم: به من چه! و چه خوب است وقتی کسی به ما تذکرِ بهجایی میدهد، بپذیریم و نگوییم: به تو چه!
برای خواندن متن کامل ، لطفا به ادامه ی مطلب مراجعه کنید.
برچسبها:
لطفا بگویید شما کدام پوشش را برای خود یا همسرتان می پسندید؟چرا؟
دوست عزیز باز هم سلام.
سلامی به گرمی آفتاب.
در این بخش ما از شما تقاضا داریم تا در این نظر سنجی شرکت نمایید.
لطفا نظرات خود را بدون هیچ کمی و کاستی بنویسید.
حرف دلتان را بزنید چون منظور از ایجاد این وبلاگ هم همین است.
ضمنا تمامی نظرات نشان داده می شود.
با تشکر از همکاریتان.
برچسبها:
روزی دختر شیخ یک تبلت گوگل نکسوس بخرید و بر شیخ عرضه نمود!
شیخ بگفت: این تبلت که خریدی اولین کار چه کردی؟
عرض نمود: یا شیخ بر صفحه اش برچسب زدم و دور آن کاوری بس محکم قرار دادم.
شیخ فرمود: ایا کسی تورا به این کار مجبور کرد؟
- خیر
فرمود: ایا تو به شرکت گوگل توهین کردی که چنین کاور بر آن نهادی؟
- خیر. اتفاقاً خود گوگل که آن را ساخته توصیه نماید که بر آن کاور نهیم.
- ایا چون این تبلت چیپ و درپیت است کاورش کردی؟
- خیر. بلکه چون ارزشمند است و کلی تکنولوژی صرف آن شده چنین کردم.
- ایا کاور از جمال تبلت نکاهد و به وزنش نیفزاید؟
- باکی نیست. به دوامش نیز بیفزاید.
شیخ صیحه ای بزد و فرمود: پس بدان که آنکه مرا و تو را ساخته ما را به عفاف و حجاب ، توصیه نموده است که عفاف نه دست وپاگیراست ونه موجب عذاب بلکه ضمانت ماندگاریست...
ياحق
برگرفته از وبلاگ سنگر جنگ نرم
برچسبها: